اجازه بدهیم حیات وحش، حیات وحش بماند
یک هفته از تشنج آفرینی مدعیان دفاع از حقوق سگ های خیابانی در مراسم بزرگداشت حسین آخانی، اکولوژیست ایرانی می گذرد.
برخی مهمانان حاضر در مراسم بزرگداشت حسین آخانی، علاوه بر ارسال تصاویری از لحظات تشنج و تنش آفرینی مدعیان دفاع از حقوق سگ های خیابانی برای «اعتماد»پیش خبر دعوت برای برهم زدن نظم این مراسم را هم ارسال کرده اند؛ پیش خبری در فضای مجازی با این جملات: «حامیان عزیز، سخنرانی برای کشتار سگ ها توسط لیدرهای کشتار سگ های بی پناه در ایران. حامیان عزیز لطفا سالن رو پر کنین.» متن دیگری که توسط برخی مهمانان این مراسم برای «اعتماد» ارسال شده، حاوی پیام در ساعات بعد از پایان مراسم و جملاتی با الفاظ رکیک و غیرمودبانه با مضمون ابراز خوشحالی از برهم خوردن این مراسم است. شنیده های «اعتماد» حاکی از آن است که برخی دست اندرکاران وارادات قاچاق غذای سگ که محصولات بدون مجوز را با قیمتی چند برابر به صاحبان سگ های خانگی می فروخته اند، از برگزاری این مراسم احساس خطر کرده اند و در تلاش برای ایجاد تشنج و تنش در این مراسم برآمده اند.
محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع و کنشگر محیط زیست و یکی از سخنرانان مراسم بزرگداشت استاد گیاه شناسی ایران، به «اعتماد» می گوید که تلاش این افراد البته برای برهم زدن نظم این مراسم بی فایده بود چرا که این افراد، لحظاتی بعد از آغاز درگیری لفظی و فیزیکی، با کمک نیروی انتظامی از سالن اخراج شدند و مراسم به روال قبل ادامه داشت. تنش آفرینی در مراسم بزرگداشت حسین آخانی، بهانه ای بود تا با محمد درویش درباره دلایل علمی مخالفت فعالان و دوستداران محیط زیست با غذا دادن به سگ ها و گربه های خیابانی صحبت کنیم.
در کانادا، ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی و تمام کشورهای توسعه یافته، شما هیچ حیوان بدون صاحبی در معابر عمومی نمی بینید. در این کشورها، سگ و گربه ها باید حتما صاحب داشته باشند و این صاحبان، در مجوزی که برای سرپرستی از این حیوانات می گیرند، نسبت به رعایت موازین اخلاقی متعهد می شوند و مثلا موظفند که بعد از گرداندن حیوان در سطح شهر و خیابان، حتما مدفوع حیوان را جمع کرده و در سطح شهر و پارک ها و معابر رها نکنند.
در سوی مقابل، در این کشورها، شهرداری ها هم موظفند با ایجاد پناهگاه هایی، سگ و گربه های بدون صاحب یا سگ و گربه هایی که صاحبان شان، توانایی نگهداری از حیوان را ندارند، جمع آوری کرده و بعد از انجام آزمایش های پزشکی و سلامت حیوان بابت بیماری هاری، در این پناهگاه ها نگهداری کنند تا زمانی که متقاضی جدید برای نگهداری سگ و گربه درخواست بدهد. در مقابل این کشورها، ایران و چند کشور توسعه نیافته با معضل سگ و گربه بدون صاحب روبه رو هستند.
مدیریت افتضاح جمع آوری زباله در ایران به دلیل وجود لندفیل ها و ده ها مرکز فاقد حفاظ برای جمع آوری زباله و همچنین، شیوه جمع آوری زباله در سطح شهر و دسترسی آسان سگ و گربه و حیوانات موذی مثل موش به این زباله ها، سبب شده تا غذای فراوانی برای این حیوانات موجود باشد که همین وفور غذا هم متاسفانه باعث ازدیاد خیلی خیلی زیاد این حیوانات شده و در این میان، سازمان حفاظت محیط هم در قبال مدیریت پراشکال جمع آوری زباله سکوت کرده است.
علاوه بر این در ایران با یک فرهنگ گله داری سنتی مواجهیم که از ایام قدیم در این فرهنگ برای سگ گله توله کشی می کردند و از بین توله های متولد شده، یکی دو تای بهتر از بقیه را برای نگهداری، انتخاب کرده و باقی توله ها را رها می کردند. این فرهنگ، هنوز هم رواج دارد و سبب افزایش شمار سگ های بدون سرپرست شده است.
۱۱ سال قبل، قرار بود قانونی با عنوان قانون حمایت از حقوق حیوانات وضع شود که در این ۱۱ سال، این قانون در حال رفت و برگشت بین دولت و وزارت اطلاعات و قوه قضاییه و مجلس است و هنوز به تصویب و اجرا نرسیده و البته نتیجه اش، همین وضع موجود است. اگر شاهدیم که شهروندان موافق و مخالف حمایت از سگ و گربه خیابانی به جان هم افتاده اند، این وضع تقصیر سازمان شهرداری هاست.
سازمان شهرداری ها وقتی به افراد بابت تحویل لاشه یک سگ خیابانی پول می دهد، در واقع چراغ سبز برای توله کشی و کسب درآمد از محل تحویل لاشه سگ خیابانی نشان داده است. سال ها قبل، وقتی در شهر دهلی در هندوستان، مار کبرا زیاد شد، فرماندار اعظم هندوستان که از طرف ملکه مسوولیت داشت، نامه ای به ملکه نوشت و درخواست کرد که به هر فردی که یک لاشه مار کبرا تحویل بدهد، یک روپیه از محل درآمدهای ملکه اهدا شود تا به این شیوه، مارها ریشه کن شوند.
به دنبال موافقت ملکه، پرداخت پول بابت لاشه مار کبرا شروع شد ولی تحویل لاشه ها تمامی نداشت. فرماندار متوجه شد که به دنبال این روند، باندهایی برای توله کشی از مار کبرا و متعاقب آن، تحویل لاشه و دریافت روپیه اهدایی ایجاد شده است. بنابراین، پرداخت روپیه را متوقف کرد ولی به دنبال آن، شهر دهلی پر شد از مار کبرا و این تصمیم و اتفاقات بعد از آن، به اثر کبرا معروف شد. نمونه بی توجهی به تخریب طبیعت را البته در باقی سازمان ها هم شاهدیم. سازمان منابع طبیعی و سازمان حفاظت محیط زیست موظف به حفاظت از درختان هستند ولی در طول ۱۰۰ سال اخیر ۸ میلیون هکتار از جنگل های ما از بین رفته است.
سازمان شهرداری ها هم با وجود آنکه موظف به مدیریت جمعیت سگ و گربه های خیابانی است اما شاهد افزایش چشمگیر جمعیت سگ و گربه های خیابانی هستیم آن هم به این دلیل که شهرداری ها در این زمینه کم کاری می کنند.
در مقابل این کم کاری ها و البته به دلیل ضعف اطلاع رسانی، مردم نیکوکار هم با تصور یک کار مفید، به حیوانات خیابانی غذا می دهند که البته غذا دادن مردم در برابر ۳۵ تن دور ریز سالانه مواد غذایی در سطل های زباله، عددی نیست. متاسفانه امروز، حامیان سگ و گربه های خیابانی و فعالان محیط زیست و افراد نگران از افزایش جمعیت سگ و گربه های خیابانی و نگران از بین رفتن تراز اکولوژیکی، با هم درگیر شده اند در حالی که امروز، گزارش های متعددی از حملات سگ های خیابانی در طبیعت داریم.
امروز در منطقه حفاظت شده سرخه حصار و جاجرود، شاهد کشتار میش بره ها توسط سگ های ولگرد هستیم چون تعداد این سگ ها به اندازه ای زیاد شده که دیگر غذای کافی ندارند و به دنبال توسعه قلمروشان هستند. البته این هشدارها، برای حامیان حقوق سگ و گربه های خیابانی قابل درک نیست.
وقتی به یک گربه خیابانی غذا می دهید، باعث تغییر رفتار اکولوژیکی گربه می شوید. وقتی غذا در دسترس گربه خیابانی باشد؛ چه غذایی که مردم به او می دهند و چه غذایی که در سطل زباله خیابان پیدا می شود، این گربه انگیزه ای برای یافتن غذا و تحرک جست وجوی غذا نخواهد داشت. چرا جمعیت موش ها در شهرهای ما زیاد شده؟ چون گربه ها غذای کافی دارند. چند نفر از دوستان دامپزشک من از موارد متعدد گربه های خیابانی می گویند که دچار بی تحرکی و دیابت شده اند. آمارها می گوید تعداد سگ های خیابانی در کل کشور، نسبت به دهه ۱۳۵۰ حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد افزایش یافته و امروز به بیش از سه میلیون قلاده رسیده در حالی که اخبار حمله سگ های ولگرد به روستاها و موارد سگ گزیدگی هم رو به افزایش است. حتی افزایش جمعیت انسان ها هم اگر بیش از ظرفیت زیستی باشد، برای انسان ها خطرناک می شود. سازمان ملل و کشورهای پیشرفته سال هاست که به دنبال سیاست های انقباضی هستند چون معتقدند ظرفیت زیستی کره زمین ثابت است و ازدیاد جمعیت، باعث تنگ شدن فضا برای بقیه انسان های روی کره زمین می شود. این خطر در مورد حیوانات هم صادق است. جمعیت هر حیوانی که یک باره و به صورت غیرعادی زیاد شود هم برای باقی زیست مندان و هم برای نسل خودش خطرناک است.
ایجاد این پناهگاه ها، وظیفه سازمان شهرداری ها و وظیفه دولت است و دولت نباید از زیر این مسوولیت شانه خالی کند در حالی که به دفعات می شنویم که دولت پول ندارد و بنابراین، مردم باید اقدام کنند. شانه خالی کردن دولت از زیر بار این مسوولیت مثل این می ماند که دولت بگوید من برای مدیریت غسالخانه ها پول ندارم و نمی توانم خاکسپاری متوفیان را مدیریت کنم. دولت از مردم بابت همین وظایف مالیات می گیرد. دولت وقتی می تواند با صرف ۳۵۰ هزار میلیارد تومان، آب دریای عمان را به مشهد برساند، برای ایجاد پناهگاه حیوانات خیابانی هم باید به وظیفه اش عمل کند. ایجاد و نظارت و استانداردسازی این پناهگاه ها، وظیفه دولت است اما مردم هم می توانند در این زمینه کمک کنند.
این یک آدرس خطاست. مردم فکر می کنند دلیل ازدیاد جمعیت سگ و گربه خیابانی، غذا دادن به آنهاست در حالی که دلیل اصلی، مدیریت نادرست جمع آوری زباله و فرهنگ گله داری است. اگر این دو مورد را دولت و حکومت ها اصلاح کنند، غذا دادن مردم به سگ و گربه خیابانی، قابل چشم پوشی است.
اصل علمی این است که اجازه بدهیم حیات وحش، حیات وحش بماند. اصل علمی این است که در زندگی حیوانات دخالت نکنیم. اگر می خواهیم در زندگی یک سگ یا گربه خیابانی دخالت کنیم، باید سرپرستی اش را به عهده بگیریم و او را به خانه مان بیاوریم تا در منزل ما و کنار ما و با رعایت همه هنجارهای اخلاقی و بهداشتی زندگی کند ولی اگر حیوانی در خانه ما نیست و در کوچه و خیابان زندگی می کند، به هیچ عنوان نباید در زندگی این حیوان دخالت کنیم. غذا دادن به پرنده و سگ و گربه خیابانی، دوستی کاذب است و دنیا سال هاست که به شدت با این دوستی های کاذب مقابله می کند.